آیا بین این دو روایت تعارضی وجود دارد؟

روایتی وجود دارد که پذیرفتن سخن حق از هر فردی باشد را توصیه می‌‌کند، اما روایت دیگری وجود دارد مبنی بر این‌که اگر به سخن هر فردی گوش فرا دهیم، گویا او را پرستیده‌‌ایم. این دو روایت چگونه قابل جمع است؟

پرسش

چگونه می‌‌توان به دو روایت زیر عمل کرد: الف. «اُنْظُرْ اِلی ما قالَ وَ لا تَنْظُرْ اِلی مَنْ قالَ». ب. «هر کس که به گوینده‌‌ای گوش دهد براستی که او را پرستیده، پس اگر گوینده از جانب خدا باشد در واقع خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، براستی که ابلیس را پرستیده است». توضیح بیشتر این‌‌که: اگر بخواهیم به سخنان کسی گوش کنیم (اُنْظُرْ اِلی ما قالَ ) و آن‌را سبک و سنگین کنیم که در این صورت لازم می‌آید که در مواقعی ابلیس را بپرستیم.

پاسخ اجمالی

در روایت اوّل واژه «انظر» به کار رفته است و از شنونده اندیشمند و دارای قدرت تحلیل، خواسته شده است که سخن را گوش فرا داده، اما با تأمل و تفکر - که به یک معنا نقد آن سخن است - در آن اندیشه کند که اگر آن سخن مفید بود از آن بهره‌مند شده و گرنه آن‌را را وا گذارد. بنابراین ساحت سخن و گوینده آن تفکیک شده است. اما در روایت دوم واژه «اصغی» به کار رفته که به معنای تمایل داشتن است و مخاطب کسانی هستند که قدرت تحلیل کمتری داشته و بدون تأمل به سخنی گوش فرا داده و به سرعت جذب آن می‌‌شوند.

خواستگاری ماهرانه صفورا از حضرت موسی(ع)

خواستگاری ماهرانه صفورا از حضرت موسی(ع)

صفورا، که برازندگی‌های موسی را در نخستین ملاقات دیده بود و هر روز شایستگی تازه‌ای از او می دید؛ زمینه چینی کرد و به گونه‌ای عفیفانه امّا زیرکانه این اندیشه را در ذهن پدر ایجاد کرد که او را به دامادی بگیرد.

حجت‌الاسلام علی اکبر مظاهری اصفهانی، روانشناس و کارشناس خانواده در یادداشتی یادآور داستانی قرآنی درباره خواستگاری ماهرانه و حیامندانه صفورا (دختر حضرت شعیب) از حضرت موسی شد و به ذکر نکاتی در خصوص الگو قرار دادن صفورا برای اقتدا، نقش دختران و رسالت سایرین در ازدواج پرداخت.

مسیر سعادت و خوشبختی در زندگی

مسیر سعادت و خوشبختی در زندگی

• اصلی ترین موضوع انسان شناخت ، معرفت یا درک است.

در طول تاریخ سه سیستم شناختی بوده

مذهبی

فلسفی

علمی

که موضوع صحبت ما فلسفی و علمی است.

• علم دو مشخصه دارد:

1- قابل آزمودن است

2- قابل اثباتِ رد است؛ یعنی می توان ثابت کرد که غلط است

مثال غیر علمی : هروقت خدا بخواهد می میریم

• مطالعه ی بیش از هزار نفر ثابت نموده که ما از چه زاویه ای به موضوعات اطراف مان نگاه می کنیم. اگر نکات مثبت بخواهیم آنها را می بینیم و اگر نکات منفی را بخواهیم آنها را خواهیم دید. و این در گفتگوهای غیر علمی بسیار زیاد یافت می شود.

Mental Health:

in joy

happiness ----------->  Success

سلامت روانی

این دو معمولا بسیار به هم شبیه اند . اگر انسان سالم 100 ویژگی داشته باشد 60 تای آنها در آدم خوشبخت است و تفاوت های آنها محدود و حاشیه ای است.

• اگر من به چیزی برسم آن زمان موفقیت می گویند که

اولا آن موضوع

مهم

با ارزش

و مفید و درست باشد

و دوما در مسیر آن

شادی

لذت

و رضایت باشد.

• اگر برای رسیدن به ثروت یا داشتن مدرک، سلامت روانی و خوشبختی خودم را هزینه کنم نام این کار موفقیت نیست بلکه

victorious or winning

یا پیروزی به آن می گویند. شما برنده هستید ولی موفق نیستید.

مفهوم موفقیت در چهارچوب سلامت روانی و خوشبختی است. پس اگر انسانی ثروتمند است دلیل بر خوشبختی او نیست.

داشتن چیزی می تواند موفقیت باشد ولی بودن و شدن و استفاده ی از آن چیز است که موفقیت را به ذهن می آورد و به او موفق گفته می شود.

• موفقیت با اولین قدم آغاز می شود نه آخرین قدم.

• موفقیت یه جاده و راه است که وسط راه استراحتی داشته باشید.

عمق آب مهم نیست. چه دو متر و چه 1000 متر. پس یک مهارت داشتن برای انسان ضروری است تا بتواند در اقیانوسی که برای بسیاری دشوار است به راحتی شنا کند و زندگی کند.

• آدم ها به چهار گونه می توانند خود را معرفی کنند:

1. خوشبخت

2. بدبخت

3. بی تفاوت

4. حرفی در این باره ندارم(بی خبری)

• مربع خوشبختی چهار گوشه دارد:

1. علم

2. عقل

3. عمل

4. عشق

• خوشبختی را با لذت قاطی نکنید. ارسطو گفته بسیار تفاوت است بین زندگی خوب و لذت بخش. اما تفاوت ها:

1. لذت حسی است.

2. لذت همیشه خارجی و بیرونی است.

3. لذت همیشه با سرعت حس می شود و به یکباره تمام می شود. (اوج نیست بلکه موج است.)

4. لذت قابل کنترل و انتخاب نیست مگر در جهت کمیت آن و نه بالا و پایین

5. لذت درد و رنج را از بین می برد و تعادل بر هم خورده ی وجود را برقرار می کند.

6. لذت با هر بار استفاده کمتر و کمتر می شود و لذا تنوع و کثرت می خواهد که موجب اعتیاد هم می شود.

پس این دو ماهیتا متفاوت هستند.

Enjoyment ≠ Pleasure

Enjoyment :

معادل حض و کیف است و با لذت متفاوت است و به معنای :

برقراری تعادل + تکامل

به هم زدن تعدل و رسیدن به تکامل است. مثل به هم زدن تعادل و رفتن به تکامل از کلاس اول به دوم و...

• انسان سالم یک متعادل تکاملی است.

حض و کیف + حس در ارتباط اند و نظام استدلالی انسان را به کار می گیرد و آینده ی انسان را درگیر می کند. مثل اعتیاد که معتاد به دیگران هم پیشنهاد می کند. گاهی هم حالت انسانی و اخلاقی پیدا می کند. مثل عیادت یک بیمار تنها برای مدت طولانی انسان را شارژ می کند.

همه چیز بستگی به مایه گذاشتن درونی انسان برای کاری است.

Gratification:

 خشنودی و خرسندی بالاتر از دوتای بالا است و تاکید اساسی بر اصول اخلاقی و انسانی دارد که نتیجه اش می شود قدردانی و قدرشناسی از دیگران. مثل تشکر کردن برنده ی جایزه ای از پدر و مادرش که این صحنه مردم را به گریه می اندازد.

Purpose, Goal, Meaning

هدف با خرسندی و خشنودی مرتبط است.

پس یافتن معنا در زندگی شادی می آورد اما بستگی به فعالیت ما دارد.

آنچه ما دوست داریم درست است یا آنچه درست است را دوست داریم؟به عبارت دیگر زیبایی که همیشه حقیقت نیست و حقیقت هم همیشه زیبا نیست. در اینجا (خرسندی)درست بودن و دوست داشتن + حقیقت و زیبایی با هم در می آمیزند.

خوشبختی برای ما اصل و اساس است.

خوشبختی برای ما اولویت است.

خوشبختی برای ما غایت و هدف و نهایت است. پس باید برای خوشبختی برنامه ریزی کنیم.

خوشبختی هم آموختنی است و هم نگاه داشتنی

انسان مثل ترموستات است یعنی توان افزون کردن خوشبختی را دارد  و این مربوط به جهانبینی، اخلاق و مسئولیت اوست.

انسان مخلوق خدا و خالق خودش است و مفهوم سرنوشت معنایی ندارد. در مطالعات اخیر روانشنانسی اثبات شده که ما حاکم به سرنوشت خودمان هستیم. با استفاده از صبر و فرصت؛ البته در دنیای امروز صبر می تواند صفت بسیار آزار دهنده ای باشد.

بهزیستی یعنی دانش خوشبختی که کاملا ملموس است.

خوشخالی هم با خوشبختی مرتبط است؛ مثلا در زبان انگلیسی صحبت درباره ی خوشبختی صحبت درباره ی خوشحالی است.

از سال 2000 تاکید بر روی انسان خوشحال است که خوشبخت است.

آدمهای خوشحال 10 سال بیشتر عمر می کنند. آدمها یا غری هستند یا قری.

نیمی ازمردم دنیا اصلا نمی توانند یا قر بدهند یا غر بزنند از شدت فقر.

خنده مسری (واگیردار) و بسیار خوب است= خنده درمانی.

هروقت فرصت شد بخندید.

دنبال بازی و شادی بروید.

دور و بر افراد شاد باشید و کسانی که شما را می خندانند.

بعضی ها قبرستان را دوست دارند و می گویند نمی دانم از کجا شروع کنم: تا دیر نشده شروع کنید...